آرام جانم✿  بــهـــــــــداد ✿ آرام جانم✿ بــهـــــــــداد ✿ ، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 30 روز سن داره
زندگیم نیکدادزندگیم نیکداد، تا این لحظه: 4 سال و 7 ماه و 13 روز سن داره

ღ رخ به رخ خورشید ღ

خدایاشکرت بخاطر عزیزانم

شعر من برای بهداد...

نازُکتر از گُل....   میوه ی دلم این روزها دل بسته است در من و در آغاز ها شکفته شکفته و نازَکی جان دارد از بلندای عشقِ مریم و بهمن نشان دارد پسرکم، حاصل عمرم، پاره تنم تکه تکه، ذره ذره باتو می مانم پیچش های تو که در درون من می پیچید از لحظه های مبهم تازگی تا همیشه بودنت شیشه ی عمر مرا می سازد تو جوان لحظه های ما باش تو شروع قصه های ما باش ای جان جانم شیرین زبانم نازُک تر از گل با من بمان تا آغاز آغوش با من که باشی دنیا فراموش...   پ.ن: این شعر رو در تاریخ 15خرداد1392 در بیست و هفت هفتگی زندگی جنینی ناز پسرم سرودم در روزهایی که تازه پلکای خوشگلشو تکو...
25 آذر 1392

پسرخاله ها

سلام...این روزا بهداد یه همبازی جدید پیدا کرده و اون کسی نیس جز علی اصغر کوچولو عزیز دل خاله   اگرچه ماشالا خیلی شیطونه و دور از چشم ما خیلی سعی میکنه بهدادو بچزونه علی اصغر یک سال و سه ماهی تقریبا از بهداد بزرگتره و قراره بعد عید بعضی از روزا رو که مامانش سرکاره بیاد خونه ما و با ما باشه امیدوارم دوستای خوبی بشین برا هم ...
9 آذر 1392

40=30+10

سلام عزیز دلم گل پسر نو رسیده من... امروز ینی تو 18مهر 1392 شما 40 روزه شدی...و منو بابا یه حموم حسابی به سفارش مامانم بردیمت... خدارو شکر بخاطر اضافه وزن خوبت یه کم تپل شدی و ما دیگه با استرس حمومت نکردیم... تو حموم اصلا گریه نکردی...و پسرخوبی بودی دلیلشم فک کنم بخاطر این بود که گذاشتم تو آب تا دلت میخاست دستو پا زدی اینجا داشتی به حرفا من گوش میدادی و برا خودت بازی میکردی شامپوتم به سفارش دکترت ایروکس ضد شوره کودکان استفاده کردم ایندفه تا پوسته پوسته های سرت زودی خوب بشه بهارنارنجم   اینجام طبق معمول بعد حموم اون کاریو که نباید میکردی کردی خخخخخ اینم یه لالای حسابی بعد یه حموم دلچسب و یه دل سیر شیر خوردن ...
6 آذر 1392

22 روز عاشقی...

سلام به همه دوستای مهربونم   الان که اینجام به زور بهدادو خوابوندمش...خداییش خیلی بازیگوشه ینی چشاش از بی خوابی مث پیاز قرمز میشه و هی تلاش میکنه باز نگهشون داره امروز 22روز از عمر قندی من میگذره... و من در عاشقانه دوم زندگیم وقت سرخاروندن هم ندارم کارای با مزه ای میکنه مدام دستش تو موهاشه و یه دفه با صدای جیغ و گریش منو همسری رو متوجه خودش میکنه وقتی میریم میبینیم که موهاشو داره میکشه و جیغ میزنه علاقه زیادی داره وقتی پوشکشو باز میکنم بازم جیش کنه اونم از نوع فواره ای اما خب من دستم اومده وقتی لباشو غنچه میکنه سریع یه کهنه میندازم روش که نپاشه به درو دیوار... خیلی هم دستو پاشو تکون میده بزور باید دو نفری پوشکش کنیم... ...
6 آذر 1392

گوله نمک....

سلام و صدتا سلام به دوستای گلم مرسی از احوالپرسی های مداومتون...ما اومدیم با یه دنیا احساس... بهداد و من هم خوبیم خداروشکر فعلا دزدکی اومدم اینجا تا یه چن تا عکس بذارم... خدا میدونه چقد این وروجک شیطونه... اینم گلاب زندگیم آقا بهداد... این دوتا عکسو همین الان گرفتم تو 16روزگی پسرم با اینکه از کلاه بدش میاد اما من شکار لحظه ها کردم بعدشم که زردی کردی و بعد هم ختنه ات کردیم بهدادم...خلاصه سرمون شلوغه با این همه مهمون   فعلا همینا بزودی میام و عکسای بیشتری میذارم فقط خدا میدونه چقد سرم شلوغه!!!! ...
6 آذر 1392

نازکتر از گل...

  ادامه مطلب فراموش نشه سهلام... خاله ها با اجازه مامانم من تو این عسک میخام بگم یه دوهنه همتونو دوس دالم... خب من فقط بهلدم تا یک بشمالم   دست کوشولوی بهدادم     و آغوشت امن ترین جای دنیاست مادر... اینم گل پسر من در حال دست و پا زدن... اینم پوشکات که از 37 روزگی از سایز یک به دو تغییر پیدا کردن...ایشالا هی تپل شی و سلامت باشی جوجه منم برا یادگاری گذاشتم اینجاااااا ...
6 آذر 1392

3ماهگی و آتلیه مامان!

سلام به همه دوستای گلم و شیرین عسلک زندگیم آقا بهداد... باورم نمیشه 90 روز از هم آغوشی منو تو میگذره بهارنارنجم...خداروشکر...که تنت سالمه و لبت خندون تو این پست یه سری عکسای بامزه ازت گرفتیم که گذاشتمشون...   سه ماهگیت مبارک جیگرم بابا اسم این ژستتو گذاشته موتورسوار!!!   اینجام جیگرم تو لباس مشکی محرمشه...من برات نذر کردم هرسال اگه عمری باشه تنت کنم   اینجا هم تومسیر که رفتیم شهر بابایی و اولین تاسوعا و عاشورای زندگیتو اونجا بودیم...چقدم خوب خوابیدی و مامانو اذیت نکردی  بعععععععععععله اینم نینی کوچولوی عمه جون که 50 روز از شما کوچیکتره   در سن 59 روزگی سایز...
6 آذر 1392
1